رادیوتراپی (سرطان پستان)
درمان با رادیوتراپی به تمام خانمها پس از لامپکتومی بدون توجه به اندازه تومور داده می شود . همچنین پس از ماستکتومی رادیوتراپی انجام می شود . این در صورتی است که تومور بزرگی برداشته شده باشد یا سرطان به غدد لنفاوی انتشار یافته باشد . رادیوتراپی معمولاً یک ماه پس از جراحی شروع می شود و 5 روز در هفته به مدت 6 هفته انجام می شود . هدف از این کار نابودی سلولهای سرطانی باقی مانده پس از جراحی است .
درمان دارویی
تومورهای حساس به استروژن معمولاً به درمان دارویی که عمل استروژن را بلوک می نمایند ، پاسخ می دهنند . در صورتیکه شیمی درمانی اغلب برای تمام تومورها موثر است .
تاموکسی فن tamoxifen از اثرات استروژن جلوگیری می نماید . در نتیجه تومور کوچکتر شده و رشد سریعی نخواهد داشت . تاموکسی فن معمولاً حداقل 5 سال استفاده می شود. این دارو همچنین در جلوگیری از سرطان پستان در خانمهایی که خطر ابتلا در آنها بالاست مؤثر بوده است . شیمی درمانی شامل استفاده از داروهای ترکیبی است که سریعاً تقسیم سلولهای سرطانی را نابود می سازد . درمان معمولاً در فاصله4-3 هفته در یک دوره 6-4 ماهه انجام می شود . در اغلب موارد شیمی درمانی پس از جراحی انجام می شود . این داروها می توانند سلولهای طبیعی را نیز بکشند ، نظیر سلولهایی که داخل دهان را می پوشانند . ریزش مو و زخم دهان از عوارض جانبی شایع این داروهاست .
درمانهای ترکیبی
خانمها مبتلا به سرطان پستان ممکن است درمانهای رایج تکمیلی را با سایر درمان ها انتخاب نمایند ، نظیر ریلکسیشن ، مدیتیشن یا طب سوزنی . این درمان ها نباید بعنوان راه اصلی درمان رایج مورد توجه قرار گیرند . در صورتیکه فرد درمانهای مکمل را در نظر بگیرد باید با پزشک مشورت نماید . ممکن است در کنار آمدن با سرطان مفید باشد .
پیش آگهی
در صورتیکه سرطان پستان قبل از انتشار به سایر قسمتهای بدن تشخیص داده شود، درمان احتمال موفقیت بیشتــــــــری داشتـه و احتمال عـــــود مجدد کمتـــر می شود . ترکیب درمان دارویی با جراحی شانس زندگی طولانی را افزایش بخشیده است .
بدنبال درمان ، بیمار آزمایشاتی را دنبال خواهد نمود و با پزشک بطور مرتب در تماس است . ماموگرافی مرتباً جهت کنترل عـــــود مجدد بیماری انجام خواهد گرفت . حدود یک چهارم خانمهای درمان شده پس از 5 سال عـــــود مجدد دارند . سرطان ممکن است نزدیک محل اولیه تومور عود نماید یا در سایر نواحی ایجاد شود . هر عود مجددی نیاز به درمانهای بیشتری دارد . حدود 70% خانمهایی که در مراحل اولیه سرطان ، درمان شده اند طول عمری حدود 10 سال یا بیشتر دارند .
عمل جراحی سرطان پستان
هدف از جراحی سرطان پستان برداشتن تمام بافت سرطانی است . این عمل روشهای مختلفی داشته و به اندازه و محل قرارگیری تومور بستگی دارد . دو جراحی در این قسمت شرح داده می شود. اولین روش ، لامپکتومی است که درمان تومورهای کوچک مورد استفاده قرار می گیرد . دومین روش ماستکتومی است که گاهی برای درمان تومورهای بزرگ و یا تومورهای متعدد استفاده می شود . معمولاً جراح بعضی غدد لنفاوی زیر بغل را نیز برمی دارد . کنترلهایی برای بررسی اینکه آیا سلول سرطانی انتشار یافته است یا خیر ، وجود دارد .
لامپکتومی
در لامپکتومی ، نواحی کوچک بافت پستان که تومور را در بر گرفته اند ، برداشته می شوند . به همراه آن تعداد کمی از غده های لنفاوی زیر بغل نیز برداشته می شوند . این عمل تحت بی هوشی عمومی انجام می شود . پس از جراحی شکل پستان بدون تغییر اصلی باقی می ماند .
ماستکتومی
در ماستکتومی ، تمام پستان برداشته می شود . این عمل جراحی برای درمان تومورهای بزرگ سرطانی یا تومورهای متعدد سرطانی استفاده می شود . این عمل تحت بیهوشی عمومی انجام می شود و بستری شدن به مدت چند روز در بیمارستان مورد نیاز است . بیمار ممکن است جراحی پلاستیک را انتخاب نماید تا همزمان با این عمل پروتز پستانی در محل پستان جای گذاره شود و یا ممکن است پس از عمل اینکار انجام شود .
سرطان پستان Breast Cancer
رشد سلولهای سرطانی که منشأ آن از پستان باشد را سرطان پستان گویند .
سن : خطر ابتلا با افزایش سن بیشتر می شود .
ژنتیک : بعضی موارد به علت وجود ژن غیر طبیعی است .
نحوۀ زندگی : چاقی و تاخیر یا جلوگیری از حاملگی از عوامل خطرند .
سرطان پستان یکی از شایعترین سرطانها در خانمها می باشد . در بریتانیا حدود 500/32 خانم هر ساله مبتلا به سرطان پستان می شوند . این بیماری در آقایان نیز ایجاد می شود ، هر چند که سرطان پستان در آقایان کمتر از 1% موارد سرطان پستان را در بر می گیرد .
خطر ابتلا به سرطان پستان با افزایش سن بیشتر می شود . و هر 10 سال افزایش سن خطر ابتلا را دو برابر می نماید . این بیماری شایعترین تشخیص در خانمهای بالای 50 سال می باشد . فقط در تعداد کمی از خانمهای زیر 30 سال سرطان پستان بروز می نماید . موارد تشخیص این بیماری هر سال در اروپا و شمال آمریکا تدریجاً رو به افزایش است . به هر حال تعداد مرگ و میر ناشی از سرطان پستان در سالهای اخیر کاهش کمی داشته است و فقط حدود یک پنجم موارد کشنده بوده است . این کاهش به علت پیشرفت درمان و افزایش استفاده از ماموگرافی حهت جداسازی موارد سرطان می باشد و این بدین معناست که تومورها خیلی زود کشف می شوند و در این هنگام اغلب پاسخ خوبی به درمان می دهند . غربال سازی می تواند شمار مرگ ومیر ناشی از سرطان پستان را در خانمهای بالای 50 سال تا 40% کاهش دهد . در بریتانیا خانمهای بین 64-50 سال هر 3 سال جهت ماموگرافی فرستاده می شوند .
یک تومور در ابتدا ممکن است در لبـــــــول ( قسمتی که تولید شیر می کند ) گسترش یابد . توموری که از مجاری شیر منشأ بگیرد ممکن است منجر به بیماری پاژه پستان شود . تومورها می توانند قبل از آشکار شدن به سایر اعضاء نظیر ریه ها یا کبــد انتشار یابـنـــد .
علل بیماری
علل زمینه ای بیشتر سرطانهای پستان نا مشخص است . در هر حال عوامل خطر شناسایی شده اند . بسیاری از این عوامل دلالت بر این مسئله دارند که استروژن عامل مهمی در توسعه این بیماری است . به نظر می رسد در بسیاری از خانمها که اولین پریود آنها قبل از 11 سالگی است یا افرادیکه یائسگی آنها به تأخیر می افتد ، خطر ابتلا به سرطان ، افزایش می یابد ، زیرا آنها به مدت طولانی تری در معرض سطوح بالای استروژن هستند . تعداد سیکل قاعدگی قبل از اولین حاملگی نیز خطر ابتلا به سرطان پستان را تحت تأثیر قرار می دهد . خانمی که هرگز فرزندی نداشته است دو برابر بیشتر مستعد ابتلا به سرطان پستان نسبت به خانمی است که اولین فرزند خود را قبل از 20 سالگی بدنیا آورده است ، می باشد . به نظر می رسد که شیر دهی عامل جلوگیری کنندۀ موثری از ابتلا به سرطان پستان می باشد . چاقی اندکی خطر ابتلا به سرطان پستان را افزایش می دهد . زیرا چربی زیاد بدن موجب افزایش سطوح استروژن می شود .
استروژن صناعی در برخی معالجات ممکن است بر استعداد ابتلا به سرطان پستان مؤثر باشد . بسیاری از تومورهای سرطانی حساس می باشند و استروژن موجب ترغیب آنها به رشد سرطانی می گردد . قرصهای ضد بارداری ترکیبی اندکی خطر ابتلا به سرطان پستان را افزایش می دهند ، هر چند فقط در طول استفاده از آنها این امر اتفاق می افتد . درمان جایگزینی هورمونی در خانمها پس از یائسگی همراه با افزایش خطر جزیی است . اما این خطر فقط پس از 10 سال درمان هورمونی حائز اهمیت است .
حدود یک بیستم موارد سرطان پستان مربوط به ژن غیر طبیعی می باشد و چند تا از این ژنها تاکنون شناسایی شده اند . سرطان پستانی که بر اساس ژنتیک باشد، بیشترین شیوع را در خانمهای دهه 30و 40 دارد و ممکن است آقایان را نیز مبتلا نماید . در صورتیکه شما وابسته نزدیکی دارید که مبتلا به سرطان پستان قبل از 40 سالگی است ، ممکن است حامل ژن غیر طبیعی باشید . در صورتیکه وابستگان نزدیک شما در سن پس از 40 سالگی سرطان پستان دارند در شما فقط اندکی احتمال خطر آن وجود دارد . اغلب در این موارد سابقه فامیلی وجود ندارد . توده های غیر سرطانی پستان خطر ابتلا به سرطان پستان را افزایش نمی دهند .
علائم بیماری
بسیار غیر معمول است که سرطان پستان در مراحل اولیه علائمی ایجاد نماید . علائم هنگامیکه بروز می نمایند معمولاً فقط یک پستان را مبتلا نموده و عبارتند از :
{ وجود یک توده در پستان که معمولاً بدون درد است و ممکن است در عمق پستان قرار گرفته یا درست زیر پوست آن باشد .
{ فرورفتگی پوست ناحیه توده یا تورم پوست همراه با یک ظاهر پوست پرتقالی رنگ .
{ چرخش نوک پستان به داخل .
{ ترشح خون آلود از نوک پستان .
در بیماری پاژه تنها علامت می تواند تکه ای پوست خشک و پوسته پوسته روی نوک پستان باشد . هر چند این علائم اغلب ناشی از حالات غیر سرطانی است ، اما در صورت مشاهده تغییر در ظاهر یا بافت پستان باید با پزشک مشورت نمود . در صورت عدم درمان سرطان پستان ، سرطان به غده های لنفازی زیر بغل و سپس سایر اعضاء نظیر ریه ها و کبد و استخوان انتشار یافته و موجب ایجاد علائم دیگری می شود .
تشخیص بیماری و درمان بیماری سرطان پستان در پست بعدی نوشته خواهد شد ...
منبع:http://taksetareh135.blogfa.com/cat-34.aspx
بیماریهای آمیزشی عفونت هایی هستند که معمولاً از راه مقاربت انتقال می یابند و برخی از شایع ترین آنها عبارتند از : ( سیفلیس ، سوزاک ، آتشک ، لنفوگرانوماتوز آمیزشی ، گرانولوم انگونیال ، تورم غیر اختصاصی مجاری ادرار و بیماری تریکوموناس ) .
بیماری دیگری که در این بخش حائز اهمیت است ایدز می باشد و آمیزش جنسی یکی از راههای انتقال این بیماری است .
بیماریهای آمیزشی خصوصاً سیفلیس و سوزاک بعلت شیوع زیاد و عوارض متنوع ، تهدید مهمی برای محیط خانواده و اجتماع محسوب می شوند . بطور کلی در بعضی مناطق و کشورهای جهان سوم ، بین 10 تا 50 درصد جمعیت فعال از نظر جنسی ، حداقل به یکی از این بیماریها مبتلا هستند.
در ایران بیماریهای سیفلیس ، سوزاک و آتشک از اهمیت بیشتری برخوردارند .
ابتلا به این بیماریها ، معمولاً از راه مقاربت یا آمیزش جنسی به ویژه آمیزشهای نامشروع اتفاق می افتد . و به این ترتیب ، افراد فاسد با آمیزشهای نا مشروع مبتلا شده و بیماری را در خانواده منتشر می کنند.
منبع بیماری معمولاً بیمارانی هستند که دارای عفونت آشکار و یا غیر آشکار می باشند و زنان مبتلا به علت نگهداری بیشتر عوامل بیماریزا در دستگاه تناسلی و وجود عفونت غیر آشکار منبع خطرناکتری هستند ، در جوامع غربی ، فواحش و زنان ولگرد آماتور و شغلی منبع مهمی را تشکیل می دهند .
مهمترین عوامل مؤثر در انتشار واپیدمیولوژی بیماریهای آمیزشی ، عوامل مربوط به محیط و وضع اجتماعی هستند . ایمان ، اعتقادات مذهبی و خصوصیات پسندیده اخلاقی و اجتماعی در کاهش شیوع این بیماریها نقش مهمی دارند ولی در جوامعی که تماس و آزادی دختران و پسران و بی بندو باری وجود دارد ، شیوع بیماریهای آمیزشی نیز بیشتر به چشم می خورد . عوامل دیگری مانند هم جنس بازی ، از هم پاشیدگی کانون گرم خانوادگی ، جنگ و هجوم سربازان مهاجم ، توسعه مسافرتهای مختلف زمینی ، دریایی ، هوایی، توریستی ، نظامی ، ازدیاد و تراکم جمعیت در شهر ها ، ازدیاد کارگران فصلی و مهاجر ، خدمت سربازی و صنعتی شدن بسیاری از کشورهای در حال توسعه نیز در انتشار بیماری مؤثرند .
قحطی ، فقر و بیکاری خصوصاً در نسل جوان می تواند در شیوع بیماریهای آمیزشی مؤثر باشد . این بیماریها معمولاً در شهرها شایع تر از مناطق روستایی هستند ، چه شرایط انتقال بیماری در شهرها فراهم تر است و در بین شهر ها ، آنها که تحرک بیشتری دارند مانند بنادر مهم ، آلوده تر هستند .
مهاجرت روستائیان به شهرها در انتشار و توسعه بیماریهای آمیزشی مؤثر است و ضمناً مهاجران فصلی و سربازان در انتقال بیماری از شهرها به روستاها و تشکیل کانونهای آلوده خانوادگی نقش مهمی دارند .
بطور کلی بیماریهای آمیزشی حاد و مسری ، بیشتر در جوانان مشاهده می شوند و در بعضی جوامع به علت وضع اجتماعی و ضمناً بلوغ زود رس ، بیماری در نوجوانان نیز شایع است .
الکلیسم و مصرف بعضی مواد مخدر در انتشار و شیوع بیماری مؤثر است .
از نظر آمار ، ارقام دقیقی دربارۀ وضع بیماریهای آمیرشی در کشورها وجود ندارد ، زیرا افراد مبتلا ، اکثراً احساس گناه و شرم می کنند و عده ای حتی بیماری خود را بروز نمی دهند و بوسسیلۀ پزشکان خصوصی و داروخانه ها تحت درمان قرار می گیرند ، ولی با توجه به آمارهای موجود ، شیوع بیماریهای آمیزشی با کشف پنی سیلین رو به تنزیل گذاشت و در سال 1957 به حداقل رسید و از آن به بعد در کشورهای در حال توسعه ، سزیعاً ازدیاد و افزایش یافت و حتی در بعضی کشورهای شیوع بیماری تا4 برابر گزارش شده است .
صرف نظر از تغییرات اجتماعی که ذکر شد ، تصور غلط کفایت درمان کوتاه مدت برای بیماری ، از بین رفتن و کاهش ترس و نگرانی از بیماری ، بی اعتنایی به آن و جایگزینی بعضی آنتی بیوتیکهای کم اثر در درمان، نقش مهمی در افزایش بیماریهای آمیزشی دارند .
کنترل و پیشگیری بیماریهای آمیزشی
اصول بیماریهای آمیزشی ، شامل انجام اقدامات عمومی جهت ارتقاء بهداشت عمومی ، محافظت جامعه از بیمارها ، برقراری تسهیلات برای تشخیص درمان فوری و اصرار در کنترل بیماران در دورۀ سرایت بیماری است .
برای مبارزه با بیماریهای آمیزشی ، همکاری گروههای مختلف اجتماعی ، مانند پزشکان ، کارکنان بهداشتی ، روحانیوون ، مبلغان مذهبی و نیروهای انتظامی لازم و ضروری است . در ضمن لازم است با وضع قوانین و مقررات ، پزشکان خصوصی را ملزم به گزارش موارد بیماری نمود .
اقدامات کلی کنترل و پیشگیری شامل ، آموزش بهداشت ، بیماریابی فعال ، ایجاد درمانگاهها و تسهیلات درمانی ، تشویق به درمان مبتلایان ، اجرای درمان مناسب و کافی برای بیماران ، بررسی مستمر موارد تماس ، مبارزه با فحشاء و کنترل بیماری در آنها و اصلاحات وضع اجتماعی و اقتصادی بعضی گروههاست .
منبع:http://taksetareh135.blogfa.com/cat-48.aspx
ایـــــدز (AIDS)
یکی از بیماریهای مهلکی که می تواند از طریق آمیــزشی جنســی انـتقال یابد بیماری ایــدز است . به علاوه این بیماری می تواند از طزیق مادر آلوده به فرزندش نیز منتقل شود و مادران آلوده در ⅓ موارد در هنگام زایمان یا کمی قبل از وضع حمل و یا بلافاصله پس از وضع حمل ، ویروس را به کودکان خود انتقال می دهند . در کشورهایی که بی بندو باری و روابط نامشروع جنســی شایع است ، بیماری بیشتر از راه آمیــزشــی جــنســی انتقال می بابد و در سایر کشورها بیشتر از راه انتقال خون ، فرآورده های خونــی و ابزار آلوده پزشکی و پیــرا پزشکی بیماری منتقل می شود . وسائل آلوده خـــالکــوبی و تــیغ آرایشگــاهها نیــز در انتــقال بــیماری مــی توانــند نقش داشته باشند .
عامل بیماریــزا :
عامل بیماری ویروس ایــدز ( HIV ) از دستۀ رترو ویروس هاست که دارای خاصیت سیتوپاتوسیتی ( علاقه آسیب رسانی به سلول ) می باشد . این ویروس به راحتی تغییر شکل می دهد و لذا بدن نمی تواند در مقابل آن آنتی کورمناسب را تولید کند .
بیماریزایــی :
دوران کمون یا نهفتگی بیماری ممکن است بسیار طولانی باشد بطوریکه این دوره را بین چند ماه تا چند سال ذکر کرده اند و ویروس ایــدز به تدریج قدرت دفاعی بدن را از بین می برد و چنین فردی به راحتــی در مقابل عوامل بیماریزای ساده از پای در می آید .
ویروس ایــدز از سه راه اصلی به بدن سرایت می کنند.
1. آمیزش جنسی با افراد آلوده به ویروس ایـــدز .
2. انتقال خون یا فرآورده های خونی آلوده به ویروس و به کارگیری وسایل آلوده .
3. انتقال از طریق مادر آلوده به کودک .
پیشگیــری :
با توجه به اینکه تا کنون برای درمان بیماری ایــدز روش مطمئنی کشف نشده است راه پیشگیری از این بیماری پای بنــدی به اصول اخلاقی و خانوادگی و اجتناب از بی بندو باری های جنسی است . با توجه به اینکه شایع ترین راه سرایت ، از طریق تماس جنسی است ، با استفاده از کانــدوم می توان تا حدی از آلوده شدن به ویروس ایــدز در امان بود .
به علاوه لازم است در مورد استفاده از خون و فرآورده های خونــبی ، ابزار پزشکی و وسایلی که احتمالاً با خون فرد دیگری در تماس بوده اند ، نهایت دقت و وسواس را به خرج داد ، زیرا پیشگیری از ایدز وظیفۀ تک تک آحاد جامعه است و همه باید در این زمینه کوشا باشنــد.
ایــدز از راههای زیر منتقل نــمی شود
1) تماس اتفاقی با فرد مبتلا مانند : لمس و دست دادن ،استفاه از حمام ، توالت مشترک و از طریق غذا و نوشیدنی .
2) بازی با کودکان مبتلا : تماس با کودکان مبتلا هیچ خطری اثبات شده ای را برای انتقال ایــدز ایجاد نمی کند .
3) نیش حشرات : شواهدی مبنی بر اینکه ایــدز بتواند از طریق نیش حشرات منتقل شود ، وجود ندارد .
4) اهدا و دریافت خون در شرایط سالم هیچگونه خــطری از نظر سرایت بیماری ندارند .
هیپوگنادیسم در خانمها Hypogonadism in females
عدم فعالیت ، ضعف پیش رونده یا عدم وجود تخمدانها که منجر به کاهش سطوح هورمونهای جنسی زنانه می شوند را هیپوگنادیسم گویند .
ژنتیک : گاهی به علت ناهنجاریهای کروموزومی می باشد .
سن ، نحوۀ زندگی : عوامل خطر بستگی به علل ایجاد کننده دارند .
هورمونهای جنسی زنانه رشد جنسی و سیکل قاعدگی را کنترل می نمایند . عملکرد ضعیف تخمدامها که هیپوگنادیسم گفته می شود ، منجر به کم شدن سطوح این هورمونها در بدن می شود . یک کاهش طبیعی هورمونی در زمان یائسگی وجود دارد ، اما این کاهش در سایر موارد ممکن است معرف یک بیماری زمینه ای باشد . هیپوگنادیسم ممکن است موجب ایجاد علائم اضطراب شود ، اما غالباً قابل درمان است .
انواع بیماری
دو نوع هیپوگنادیسم وجود دارد : اولیه و ثانویه . هر نوع می تواند در هر سنی بروز نماید . هیپوگنادیسم اولیه غالباً به علت بیماری یا ضعف تخمدانها ایجاد می شود که این امر می تواند به علت یک ناهنجاری کروموزومی نظیر سندرم ترنر باشد . این بیماری ممکن است همچنین به علت برداشتن تخمدانها توسط عمل جراحی بوجود آمده باشد .در اغلب موارد ، هیپوگنادیسم اولیه به عنوان نتیجه طبیعی یائسگی بروز می نماید . هیپوگنادیسم ثانویه به علت یک ناهنجاری در غدۀ صنوبری یا هیپوتالاموس ( بخشی از مغز ) ایجاد می شود که منجر به کاهش تولید هورمونهایی که موجب تحریک عملکرد تخمدان می شوند ، می گردد . این ناهنجاری ممکن است ناشی از یک بیماری نظیر تومورغدۀ صنوبری یا ندرتاً آسیب غدۀ صنوبری یا هیپوتالاموس در اثر ضربه به سر باشد ، یا ممکن است در اثر یک عفونت نظیر آنسفالیت ویروسی باشد . گاهی این بیماری در اثر ورزشهای شدید یا کاهش وزن ناگهانی می باشد .
علائم بیماری
علائم بستگی به سن بروز هیپوگنادیسم و همچنین مقدار هورمونهای جنسی که تولید می شوند ، دارد .در صورتیکه حمله این بیماری قبل از بلوغ بروز نماید ، هیپوگنادیسم موجب بلوغ غیر طبیعی در خانمها می شود . اگر حمله قبل از بلوغ رخ دهد ، علائم عبارتند از :
این علائم با سایر علائم یائسگی همراه هستند .
علائم دیگری نیز ممکن است وجود داشته باشد که بستگی به عامل زمینه ای بیماری دارند .
اقدامات درمانی
پزشک آزمایشات خونی جهت اندازه گیری سطوح هورمونی تقاضا خواهد نمود CTاسکن مغزی جهت بررسی اختلالات غدۀ صنوبری و اولتراسونوگرافی جهت بررسی تخمدانها انجام خواهد شد .
درمان بستگی به عامل بیماری دارد . برای مثال : اگر تومورغدۀ صنوبری عامل بیماری است با جراحی برداشته خواهد شد . در صورتیکه این حالت به علت کاهش وزن شدید است ، افزایش وزن راه درمان است . در بعضی موارد درمان جایگزینی هورمونی برای خانمهای یائسه توصیه می شود که این امر کمک به بهبود علائم یائسگی نموده و از بیماریهایی که با کاهش سطوح هورمونی مرتبط می باشند نظیر استئوپروز ( پوکی استخوان ) و بیماریهای عروقی کرونر جلوگیری نماید .
بلوغ غیر طبیعی در خانمها Abnormal puberty in females
بلوغ بسیار زودرس یا دیری که معمولاً ناشی از عدم تعادل هورمونی است را بلوغ غیر طبیعی گویند .
سن : قبل یا بعد از سن طبیعی بلوغ رخ می دهد .
نحوۀ زندگی : تمرینات سخت بدنی و کاهش شدید وزن از عوامل خطرند .
ژنتیک : در بعضی موارد در اثر ناهنجاریهای کروموزومی می باشند .
بلوغ دوره ای است که رشد جنسی بروز می نماید .در دخترها بلوغ با جهش رشد ، رویش مو در زیر بغل و ناحیه شرمگاهی ، رشد پستانها و اعضاء تولید مثل و شروع قاعدگی مشخص می گردد . هر چند تفاوتهایی در سن شروع بلوغ وجود دارد ، این پدیده در دخترها بین سنین 14- 10 سالگی آغاز می شود . ممکن است بلوغ غیر طبیعی باشد و این در صورتی است که زودتر ( زودرس ) یا دیرتر ( تأخیری ) شروع شود . بلوغ زودرس در صورتی اتفاق می افتد که پستانهای دختری قبل از سن 8 سالگی رشد نماید یا قاعدگی قبل از 10 سالگی آغاز شود . در موارد شدید بلوغ ممکن است در سن 4 سالگی اتفاق افتد . بلوغ تأخیری در صورتی است که قاعدگی تا سن 16 سالگی شروع نشده باشد یا پستانها تا سن 14 سالگی رشد نکرده باشند .
بلوغ زود رس نادر است و می تواند به علت اخلالات هورمونی باشد . بلوغ دیررس شایعتر است . هر چند ممکن است عامل زمینه ای باعث تأخیر بلوغ شود ، در بعضی دختران که تا سن 16 سالگی قاعده نمی شوند این پدیده یک تأخیر رشد ساده است و اغلب یک زمینه خانوادگی دارد . بلوغ غیر طبیعی ممکن است باعث نگرانی دختر یا خانواده وی شود . زیرا رشد جسمی و جنسی آنها با همسالان وی منطبق نیست . در صورت مشکوک بودن به بلوغ غیر طبیعی باید سریعاً با تمهیدات پزشکی پیگیری شود .
علل بیماری
بلوغ در دختران توسط هورمونهای جنسی زنانه که توسط تخمدانها تولید می شوند ، کنترل می گردد .این هورمونها نیز توسط هورمونهای مترشحه از غدۀ صنوبری در مغز و هیپوتالاموس کنترل می گردند . هیپوتالاموس بخشی از مغز است که غدۀ صنوبری را تنظیم می نماید . اختلال هر یک از این ارگانها ممکن است منجر به بلوغ زودرس یا تأخیری گردد .
بلوغ زودرس ممکن است به علت دلیل اختلالاتی که موجب افزایش زودرس هورمونهای جنسی هستند ، باشد .برای مثال رشد کیست تخمدان در کودکی ممکن است موجب تولید هورمونهای جنسی گردیده و موجب رشد جنسی زودرس گردد . تومورهیپوتالاموس یا صدمه به غدۀ صنوبری در اثر ضربه سر یا عفونتی نظیر مننژیت ممکن است باعث بروز بلوغ زود رس شوند .
تأخیر بلوغ ممکن است به علت اختلالات کروموزومی خاصی نظیر سندرم ترنر ، یا با شیوع کمتری به علت تومور غدۀ صنوبری باشد . کاهش شدید وزن یا تمرینات شدید ممکن است موجب عدم تعادل هورمونی گردیده و منجر به تأخیر بلوغ شود .در بسیاری موارد بلوغ غیر طبیعی ، عامل زمینه ای پیدا نشده است .
اقدامات درمانی
پزشک آزمایشاتی جهت تعیین اینکه آیا بلوغ آغاز شده است یا چه مدت بلوغ جریان داشته است ، انجام می دهد . یک نمونه خون جهت اندازه گیری سطوح هورمونی و بررسی ناهنجاریهای کروموزومی گرفته می شود . همچنین ممکن است MR و CT اسکن مغزی جهت بررسی غدۀ صنوبری انجام شود و اولتراسونوگرافی برای بررسی کیست تخمدان انجام می شود . اگر عامل زمینه ای وجود داشت آن عامل باید درمان شود . برای مثال : کیست تخمدان توسط جراحی برطرف خواهد شد .درمان هورمونی ممکن است برای بلوغ زودرس یا پیشرفت رشد جنسی در صورتی که بلوغ تأخیر داشته باشد ، تجویز شود . در بعضی موارد تأخیر بلوغ همراه با ناباروری است و ممکن است نیاز به درمان جهت تخمک گذاری باشد و این در صورتی است که خانمی که بلوغ دیررس داشته است تمایل به بچه دار شدن داشته باشد .
گاهی بلوغ به سادگی به تأخیر می افتد و نیاز به درمان نمی باشد . افزایش وزن و کاهش فعالیتهای شدید می تواند مؤثر باشد و این در صورتی است که تأخیر در بلوغ به علت کاهش شدید وزن و تمرینات شدید باشد .
منبع؛http://taksetareh135.blogfa.com/cat-5.aspx